کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

۱۴

خیلی خیلی دلم گرفته ... نمیدونم به چه گناه این کار را با من کرد!؟... اشک های احمقانه ام اروم آروم از چشمام میچکه  و روی گونه هام لیز میخوره و ... میریزه روی میز ... 

 

اصلا دلم نمی خواد این طور باشم و اینقدر ساده ... دلم بشکنه و اشکای لعنتیم سرازیر بشه .. 

چرا آدما این طوری میکنن؟ ... چرا خیلی ساده نمیان و حرفشون را نمی زنن؟... چرا وقتی از یکی دلخور میشن .... مثل بچه ها قهر میکنن ....؟ چرا صاف نمیان بهش بگن چرا دلخورن ... از چی دلخورن .... شاید سوء تفاهمی باشه و حل بشه .... شاید کسی میانشون را خراب کرده باشه ... شاید حرفی به اشتباه نقل قول شده باشه .... شاید هزار تا شاید دیگه باشه که ... با یک صحبت ساده رفع بشه ...  

 

حالا تو ... آره باتوام ... تو که دلمو شکستی و بدون این که چیزی بهم بگی .... پشتت را کردی بهم و رفتی .... برو و خوش باش که ... حق یه نامرد را گذاشتی کف دستش !!!.... نامردی که روحشم خبر نداره چه کرده !.... برو و با خیال راحت زندگیت را بکن .... شاد باش و هرگز نفهم که دلی ازت زخم خورد ... هرگز نفهم که چشمی را گریوندی .... رفیق !!