کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

160-

بعد از این همه سال ...تازه فهمیدم که چقدر خنگ و بی شعورو بی عرضه ام.... البته به کمک دوستان بهتر از جان!!!.... چون  اغلب بدی های دیگران را نمی بینم و کنایه هاشون را متوجه نمی شم....... چون حتی اگه بفهمم هم فوری عکس العمل نشون نمیدم و ازش میگذرم و بعدشم هم زود یادم میره .....

ادمای زررررنگ وتیزززز و شارررپ ...... روی شخص کودنی مثل من حساب نمی کنن..... میگن برو بابا اینکه نمی فهمه ...... و گاهی هم میشم جوک مجلسشون و بهم می خندن!....

راستش نمیدونم .... شاید این واقعا خنگی و بی شعوری باشه ...... اما  هرچی فکر میکنم چیز بدی در این مدل خنگ بودن نمی بینم ....... چه اشکالی داره که من نفهمم یکی داره بهم تیکه میندازه؟.... یا داره مسخره ام میکنه!!؟...... حالا اگه بفهمم مثلا چی میشه؟.........ناراحت میشم ......اعصابم بهم میریزه و حداقل برای مدتی احساس های بدی در من بوجود میاد........... در حالی که اگر نفهمم .......هیچ کدوم از این ها نیست و راحت زندگیمو میکنم واسه خودم ........


یا اگه وقتی فهمیدم طرف داره ...مزخرف بارم میکنه ........ چارتا مزخرف هم من بارش کنم ........چی میشه!!!؟......بزرگ میشم؟ شاد میشم؟ راحت میشم؟....... نه والا ...بیشتر اعصابم بهم میریزه ......دو برابر ناراحت میشم ......... روحم کدر میشه .........

من جوری پرورش پیدا کردم که دوست ندارم هیچ احدی از من برنجه ....... و اگر حتی غیر عمدی کسی را از خودم برنجونم ....تا مدت ها درگیر عذاب وجدانم ..... مثلا چند سال قبل ادرس اشتباهی به کسی دادم .... اونم غیر عمد .... اما هنوز هر وقت یادم می افتم ناراحت میشم واسه اون شخص که بخاطر جهالت من احتمالا یه چند دقیقه ای سرگردون شده............

نمی خوام بگم ادم خوبی هستم ..........نع واقعا اصلا اصلا اینطور نیست ........ اما این خصوصیت درم هست .......و نمی تونم کاریش کنم ........ عذاب وجدان و احساس گناه کردن ......به شدت در من پر رنگه ........ ولذا هر چه بیشتر بتونم ازش دوری کنم ........به نفعم هست.........

پس خدا رو شکر که خنگم و نفهم و بی عرضه!!......