کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

162-

هنوزم برام عجیبه و غیر قابل باور ... توجه یک مذکر (مرد یا پسر)... غریبه به من...... زمانی که جوان بودم هم چنین چیزی را باور نداشتم و ... نگاه ها وتوجه های اون ها را ... از روی نهایت خباثتشون می دونستم ...یه چیزی تو این مایه ها که :(( این خیلی بی ریخته ... پس اگه بهش توجه کنم فوری پا میده!!))........ 

حالا حتی این توجیه رو هم ندارم ......... چون فکر نمی کنم حتی کسی تمایلی به پا دادن من هم داشته باشه ... اونوقت وقتی کسی مثل امروز تو شهر کتاب ... بهم پیله میکنه و ... نگاه ازم بر نمیداره ....... می مونم چه جوری تعبیرش کنم!!!؟.....

مردک قیافه بدی هم نداشت ....ظاهرش هم موجه بود...... از بس نگاه کرد و دنبالم این ور اون ور اومد...فکر کردم شاید اشناست و من یادم نمیاد....... واسه همین خوب نگاش کردم.........اما هیچ نشونه ای از اشنایی توی نگاهش نبود....... فقط باعث شد ...لبخند بزنه و بی شرمانه تر نگاه کنه .......میگم بی شرمانه چون من همراه همسرم بودم......اما اون به چپشم نبود!......

خوبه که همسر من متوجه این چیزا نمیشه ....... 

اما خدایی هنوز موندم تو انگیزه ی این یارو ........ چی تو کله ی بعضی مردا میگذره !!!؟ ...... این همه دختر و زن جووون و خوشگل اونجا ریخته بود.... چرا من!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



161-

اولین پست در سال جدید .........شده شماره ۱۶۱.......


حرفای خاک برسری زیادی میخواستم بگم......یعنی دلم میخواست اینجا بنویسم تا از من دور بشن ........ اما حیفه اولین پست سال نو ........خاک بر سر بشه .......


باشه واسه بعد!..........


عید همه مبارک ...................