کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

182-

خیلی با این مسله رو به رو شدم ... اولیش هم خودم بودم  


خیلی از مردها...البته  اون دسته که خوبن و خانواده دوست ........ با تنوع طلبا کاری ندارم ..... یا دمدمی مزاج ها یا زن باز ها ......... اون دسته ای که واقعا میخوان پایبند زن و زندگی شون باشن........ از برطرف نشدن نیاز های جنسی شون و سرد مزاجی زنشون....... گلایه دارن......  میگن ما هرکاری می کنیم اما زن مون حالیش نیست.... واسه مون کم میذاره....... توجه بهمون نداره ...... توی تخت خوب عمل نمی کنه ......... هر وقت من میخوام نه میاره ....... اون نمی خواد......نمیذاره .........


و زن ها هم از اون طرف.....گله دارن که شوهرشون زیاده خواهه.....هرچی بهش توجه میکنن‌ ...بس اش نیست... بیش از حد میخواد طوری که عاجزشون کرده...... خسته شون کرده.......دیگه نمی دونن چی کار کنن که اون راضی بشه ........


خب مشکل اصلی اینه که هر کدوم فقط خودشون رو می بینن....... طرف مقابل رو با خودشون و نیاز خودشون و افکار و احساسات خودش مقایسه می کنن............. این اصلا درست نیست.......... 

نیاز ها و خواست ها و احساسات و افکار مردها و زن ها فرق داره .............. فعلا حرفم در مورد نیاز جنسیه......... 


میل جنسی در مرد خیلی بیشتر از زنه........... به استثناها کاری  ندارم.......... کلی دارم میگم....... که اگه غیر از این بود... در بازار ۳ک۳ .... مرد طرف تقاضا و زن طرف عرضه نبود...... فا ح شه ها ی زن چندین و چند برابر مردهاشون نبود....... تجارت فروش دختر و زن در کار نبود...........


پس فقط باید این واقعیت رو قبول کرد......... و برای سازگاری و یه عمر زندگی در کنار هم ...........هر دو کمی از خود گذشتگی کنن......زن یه کم بره دنبال کارهایی که می تونه اشتیاق جنسی اش رو افزایش بده........ مرد هم  سعی کنه کنترل امیالش رو بهتر داشته باشه و کمی توقعش رو پایین بیاره........


مثلا مرد میخواد هر شب رابطه باشه.......زن فقط هفته ای یک شب.................. برای با هم بودن هر دو باید تلاش کنن ... مثلا روی هفته ای سه شب به توافق برسن.......


لطفا تفاوت ها تون را بشناسید و ........ خودتون را جای طرف مقابل بذارید...


181-

۷ماه طول کشید تا یه کتاب رو ترجمه کنم و یه رمان دو جلدی هم بنویسم......


تجربه جالبی بود.......


فقط خیلی وقت گیر بودن............. حالا بازم دو تا کتاب هست که باید ترجمه بشه و قسمت سوم رمانم هم هست که باید نوشته بشه.........


اما این بار عجله ای ندارم.......... گاماس گاماس میرم جلو.........تا خسته و زده نشم....