امروز یکی از دوستان دوران دبیرستانم ....اینو در گروهمون برام نوشت ... در جواب صحبت هایی یا بهتربگم سوالاتی که کرده بودم:
============================================================
سلام س جون! ببخشید که دیر جواب دادم باید یک کم فکر میکردم.
اینکه تو می گی آدم از هر چی که داره ناراضیه که خصلت و ویژگی انسانه! همون جوری که توی قران هم اومده که انسان کلا ناسپاسه!!س جون من در جایگاهی نیستم که بخوام برای شماها نسخه بپیچم ولی در مورد خودم کاری که دارم می کنم اینه که به آرامی دارم درها رو باز می کنم! از خدا می خوام و خواستم که کمکم کنه که بتونم خودم رو ترمیم کنم بدون این که خدای نکرده آسیبی به زندگی و خونواده ام بزنم! البته یک کم سخته ! آدم گاهی دچار تعارض میشه ولی مطمئنم که بهتر از دست روی دست گذاشتنه!
===============================
حالا این خانم یک پزشک فوق تخصص هست ... که اتفاقا تخصصش در ایران کمه ....... بی نهایت باهوش و با درایت ... در عین حال شوخ و مهربان ... سهام دار بیمارستان و رییس یکی از تخصصی ترین قسمت های اون هم هست .... ظاهرش هم کاملا برازنده است و ... اصیل... همسرش هم مهندسه ... و از برترین های رشته ی تخصصی خودش....... پسرش دانشجوی پزشکیه در بهترین دانشگاه دولتی ایران .... و دخترش محصل که البته اون هم در اینده میخواد پزشک بشه و مطمئنم که میشه .......
اما.......... دقیقا همین مشکل یا مشکلاتی رو با خودش داره که ....... من هم دارم .... و جالبه که بقیه دوستان گروه هم ... حرفش رو تایید کردند.......یعنی یه جورایی اکثریتمون ... با این مشکل خاض دست به گریبانیم !
آیا این واقعا نتیجه ی جوانی نکردن های ماست ؟ ...نتیجه تربیت مذهبی خانواده هامون ؟ یا محیط بسته ی اوایل انقلاب؟ یا نه هیچکدومش نیست و ... این برمیگرده به بحران میان سالی ما!!!!!؟