کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

103-

فردا اولین روز از آخرین هفته ی مرداد هست... زمان مثل همیشه  ... نه تند و نه کند .... میگذره .... و ما همیشه فکر میکنیم ... گذشته سریع رفته و ...  آینده خیلی  کند بهمون میرسه!......

گفته بودم که میرم کلاس طراحی .....  دو جلسه دیگه مونده تا ماه یا به عبارتی ترم اول تموم بشه .... و احتمالا این دوجلسه به آموزش طراحی چشم خواهد گذشت....

چون ظاهرا ابرو کشیدنم خوب شده است!!...البته به گفته استاد محترم.....وگرنه خودم که هنوز راضی نیستم...... و فک میکنم تعریفش از کارهام ... جزو تکنیک های تعلیمش هست ...

البته بذارید اعتراف کنم که من کلا یه مشکل اساسی دارم ...اونم این که هرکس ازم تعریف کنه ... به هرنحو و در مورد هر چیزی که باشه .... باورش نمی کنم!... مثلا مهمون میاد و از دست پختم تعریف میکنه ......... توی دلم میگم داره تعارف میکنه .... رییس  ام در محل کار ازم تعریف میکنه ...میگم لابد میخواد ازم خر حمالی بیشتری بکشه ...داره از تاکتیک مدیریتی اش استفاده میکنه ......زیر دستم بهم میگه خیلی خوبم و توی کارم بهترینم.....میگم داره چاپلوسی میکنه تا ازم امتیاز بگیره .... همسرم ازم تعریف میکنه .....پیش خودم میگم میخواد با پنبه سرمو ببره!.... افراد خانواده و فامیل ازم تعریف و تمجید میکنند..... فلان کار و بهمان اخلاقم رو  تحسین میکنند.... باور نمیکنم جدی بگن و فک میکنم واسه این که دلم نشکنه اینو میگن..یا از اون بدتر ...حس میکنم  دارن مسخره ام می کنند!....

عوضش تا یه نفر ازم  ایراد بگیره یا انتقادی کنه ....فورا باور میکنم و به خودم می گیرم و .....اعتماد به نفس نداشته ام رو .... از دست میدم ..... خیلی هم ناراحت میشم !.... البته من انسان متمدن انتقاد پذیری هستم... برای همین هم به روی خودم نمیارم که از انتقادی که ازم شده ...خیلی ناراحت شدم ...... اما مدام در موردش فکر میکنم ..... و هی میگردم تا عیب و ایرادهای بدتری هم در مورد خودم پیدا کنم ....... و البته به ندرت هم پیش میاد که .... اقدام به اصلاحات رفتاری کنم و ...عیب مورد مشاهده را .....اصلاح بنمایم!!....... و خولا۳ ...... این مشکل اساسی که فرمودم ...باعث میشه که  وقتی استاد طراحیم میگه تو کارت به نسبت اینکه اولین باره طراحی میکنی خیلی خوبه ........ من نتونم قبول کنم که واقعا همین طوره .....و کارم به دلم نچسبه ......و وقتی هم کاره نچسبه ..... یواش یواش دلسرد میشم و ... اخرشم میگم ........اصلا بی خیال ....دیگه ادامه نمیدم!..........

و خوبه چقدر این پروسه در مورد کارهای مختلف تکرار شده باشه ؟.......... هی یه کاری را با شوق و ذوق شروع کردم  و.......هنوز به نیمه نرسیده رها کردم!....

ادم پشتکار داری نیستم و....این واقعا خصلت بدیه .......

ارسطو بود.....افلاطون بود ...... اقلیدس بود .......نمیدونم خلاصه یکی از این  رفیقای فیلسوفمون بودکه  سخن بس نغزی گفته ...کنار بقیه سخنان نغزش..... اونم اینه که فرموده : برای موفقیت سه چیز لازمه ....... اول پشتکار ......دوم پشتکار ........و سوم هم پشتکار!........

حالا شما بنا به فرمایش این دوستمون حساب کن .....منه فاقد پشتکار ......چقدر به موفقیت رسیدم !

گاهی وقتی داری غذا میخوری ..... اصلا حواست نیست چی میخوری ...... یا ذل زدی به تی وی با دقت اونو نگاه میکنی ...یا حواست پرته دور و اطرافته ...یا غرق هزار تا فکر و خیالیو ......... خولا۳ وقتی به خودت میای که محتوی ظرف غذات تمام شده و .....تو حتی نفهمیدی غذات چی بود......چه برسه به اینکه طعم و مزه ی اونو حس کرده باشی .... حالا شده نقل من !..... عمر داره تموم میشه و من هنوز نفهمیدم  ....... چی ام ...چیکاره ام .... طعم واقعی زندگی  چیه ...... و ابلهانه هنوز دنبال موفقیتم !!....

بابا یکی منو از خواب بیدار کنه !......... بگه هی یارو ..... بشقاب زندگیت خالی شد ..... همه شو خوردی ..... دنبال چی میگردی دیگه!!!!!؟



نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:50 ق.ظ http://kiiimiia.mihanblog.com/

ایشاالله سایتتون همیشه پابرجا باشه.
5618

ممنون خانم نیلوفر ....

ارغوان شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:02 ق.ظ

سلام .شبتون بخیر.
من امشب برای اولین بار به وبلاگتون سر زدم و تمام پستاتونو خوندم.
فقط یه سوال داشتم البته حتما در موردش نوشتید ولی تو پستهای رمز دارتون..........
می خواستم بدونم ادامه ی ماجرای اون ارتباطتون با پسری که ده سال از خودتون کوچکتر بود و دستاش و صداش از عشق به شما می لرزید ،چه شد ؟؟خیلی ممنون میشم تا هر اندازه که براتون مقدوره برام توضیح بدید.........
شما الان با این تجربیاتی که به دست اوردید آیا این جور دوستی های نتیو برای دخترها و خانم ها نهی می کنید؟
و فکر می کنید اگر همسرتون بهتون بیشتر توجه داشتند و بیشتر از جذابیتها و نقاط قوتتون می گفتن شما باز هم روابط پنهانی با آقایون بر قرار می کردید؟؟یعنی می خوام بگم همسرتونو مقصر می دونید؟؟؟
ممنون میشم جوابمو بدید.
براتون آرزوی سلامتی دارم....

سلام...
پاسختون را به آدرس ایمیلی که نوشتید .... ارسال کردم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد