کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

122-

هربار میام سایت اسکای را باز کنم و بنویسم........اما نوشتنم نمیاد!... گاهی هم که نوشتنم میاد..... فرصت و امکانش نیست .......

دیروز اما بدجور هوس چت کرده بودم ......دلم میخواست با کسی .... غریبه البته .... چت کنم و کلی چرت و پرت بگم و بگه و ...بخندم.... بعدش رفتم تو فکر که چرا این طور شدم!؟..... منکه سالهاست  از چت و گفتگوی آنلاین و ... این صوبتا زده شدم ..... منکه مدتهای مدید بود ... حالم از صحبت های تکراری توی چت ... بین دو تا غریبه ....بهم می خورد ... چرا حالا مثل زن ویار دار .... ویار چت کردم!!!!؟....


خیلی فکر کردم و دست آخر به این نتیجه رسیدم که ....... دنبال تعریف و تمجیدم... انگاری  تعریف و تمجید شنیدن خونم کم شده!!!... شایدم اعتماد به نفس نداشته ام ... رسیده زیر صفر و ... نیاز به ترمیم داره ....حتی اگه واقعی نباشه و ... چسبش از جنس دروغ و دغل و شیره مالیدن باشه!!!........... آدم اینقدر بی خود آخه !!!!؟


البته نرفتم ... و چت هم نکردم.... و نمی کنم......... اما  ضربه بدی بود این مکاشفه درونی ......... چرا من اینقدر تهی ام !!!؟

چرا از خودم بدم میاد؟ چرا هیچ نقطه ی روشن و نکته ی مثبتی در خودم سراغ ندارم ؟... چرا هر روز بیشتر از روز قبل دلم میخواد بمیرم و .... راحت شم؟... چه مشکلی ....کجای کارم هست که نمیبینمش و نمی تونم درستش کنم!!!؟......

چرا با وجود همه ی چیزهای خوبی که اطرافم هست و ......... امکانات لازم  و کافی که دارم...... احساس خوشبختی نمی کنم ؟...

چرا نمی تونم درونم را ........ حالم را ......... نگاهم رو .......... به کنم!!!!؟