کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

181-

۷ماه طول کشید تا یه کتاب رو ترجمه کنم و یه رمان دو جلدی هم بنویسم......


تجربه جالبی بود.......


فقط خیلی وقت گیر بودن............. حالا بازم دو تا کتاب هست که باید ترجمه بشه و قسمت سوم رمانم هم هست که باید نوشته بشه.........


اما این بار عجله ای ندارم.......... گاماس گاماس میرم جلو.........تا خسته و زده نشم....


180-

خب این د فعه دیگه باور کردنیه............ 20 مرداد 97 هست و میشه تقریبا نزدیک 4 ماه بی خبری از این وبلاگ گرامی............. اونقدر که اسمش یادم رفته بود!


حسابی غرق کانالم شدم... وقت هیچی ندارم دیگه.........کارهای ضروری خونه و هفته ای سه نیم روز سرکار رفتن... تنها کاریه که میکنم ... اونم از سر اجبار........یعنی نمیشه که نکرد.......


دیگه ازش خسته شدم... کانال رو میگم........ فکر کنم نهایتا تا آخر تابستون کارم باهاش تموم بشه......... می بندمش و بر می گردم یه زندگی راحت خودم


بازم میام اینجا و می نویسم........گرچه خوشبختانه دیگه رخت چرکی ندارم ... ولی افکاری هست که به هیچ کس نمی تونی بگی......... ولی دوست داری با یکی در میون بذاری............. اونا رو میام و اینجا می نویسم........

شاید.........اگر  روزگار بخواهد!!


175-

29 آذر !!!؟ ... باورم  نمیشه!......... الان 9 اردی بهشته ........یعنی میشه بیشتر از 4 ماه ........ نه خب... خیلی هم زیاد نیست, هست!!؟ 


4 ماهه به اینجا سر نزدم........یعنی اصلا سر نزدم ها.......اینقدر مشغول تلگرام شدم که دیگه به وبلاگ بازی نمی رسم!.....الانم که اینجام صدقه سر خرابی سرورهای تلگرام .....توی آمستردامه!.... اونجا برق قطع شده........ برنامه های تلگرام مشکل پیدا کرده .....قطع شده........

یعنی الان بعضی از دوستان از گروه های بچه های بالا ...دارن با دمشون گردو میشکنن!.... خودشون خیلی دلشون میخواست تلگرام رو فیلی تری  کنن......نتونستن....... حالا خودش خود به خود قعطیده ..........البته درست میشه ......مطمئنم.....ولی خب .......... اختلالش در این زمان که هی صحبت از فیلی کردنشه......لابد خیلی بهشون حال داده!


نمیدونم با اینجا چه کنم؟............بزنم همه رو پاک کنم یا نه؟........... به این فکر میکنم که اگه بیوفتم و بمیرم...... کسی یه جوری اینجا رو پیدا کنه ......و بخونه ......... ابروی نداشته ام میره خب............پس عایا بهتر نیست که همه را به پاکم!!!!!؟

مسئله این است.........پاکیدن یا نه پاکیدن........


راستی ......این رمان سه گانه یاقوت ها رو اگه نخوندین حتما بخونین.....خیلی با حاله ......فیلمشم آلمانی ها ساختن........اما کتابش یه چیز دیگه اس........


174-

توی یه گروهی ... بحث  " حق طلاق خانم ها در ایران " مطرح شد........ نظرات  تند و تیز موافق و مخالف بود که .........بین اعضا رد و بدل میشد ................


منم فقط خنده ام میگرفت ........... بیشتر از دست کسایی که برای مخالفتشون با  دادن حق طلاق  به زنان .......دلایل که نه ......دلیل می آوردن.... چی؟...این که زن به دلیل احساساتی بودنش ... نباید حق طلاق داشته باشه ..........................


خدایی خنده دار نیست!!!؟...


برای من این بحث همون قدر مضحکه که مثلا بیان  در مورد دادن حق غذا خوردن به زنان بحث کنن!!.... 


دوران رنسانس یادش بخیر ......... ... اون دوران ها  هم ....مغزهایِ فندقیِ  مردسالارِ حاکم بر جوامع غربی ......... در مورد حق رای دادن به زن ....... حق ارث بردن زن ... حق جلوگیری از بارداری زن ........ و هزارتا حق دیگه که ............ذاتا و فی نفسه متعلق به هر انسانیه و باهاش زاده میشه .......... بحث میکردن.....


درست مثل  دوره ی آپارتاید در آمریکا و ......بحث تبعیض نژادی ... و اینکه یکی چون رنگ پوستش سفید نیست........حق نداره فلان کار را بکنه یا نکنه !...


فقط امیدوارم اونقدر زنده بمونم ....... تا روزی رو ببینم که .......... همه انسان ها را ببینیم.......... نه زن ها و مردها رو........... زن همونقدر انسان هست یا نیست ... که مرد.......... و به محض تولدش ....... هر چیزی که برای مرد آزاده ...برای زن هم آزاده .................. واگر در جامعه ای ...مثل کشور گل و بلبل ما .......... و برخی کشورهای  دیگه .......... قانون جلوی این آزادی ها رو گرفته ............ تنها چیزی که میشه فهمید ...میزان عقب ماندگی و حماقت قانون گذاران اون جوامع هست و بس....


173-

نمیدونم چی عایدش میشه.........نمی فهمم دقیقا از چی لذت میبره ...... برام جا نمی افته این طرز وقت گذرونی ........


توی کلوب دات کام عضوم............ که تا اخر این ماه درش تخته میشه ................. بعضی از نرینه ها (چون مسلما مرد نیستن)........میان پیام میدن و توش لینک میذارن...... لینک تصویر... گیف... یا کلیپ های مستهجن.......... و من نمی فهمم این کار یعنی چی!!!؟


اینکه وقت و زمان و انرژی و حجم نت مصرف کنه .......و برای یه آیدی زنونه که حتی عکس پروفایلش هم یه نقاشی از حیواناته ........... این لینک ها رو ارسال کنه ... چه مفهومی میتونه براش داشته باشه !؟... دقیقا از کدوم قسمتش لذت میبره؟... چون احتمالا لذت میبره ...وگرنه این همه سماجت نمیکرد و وقتی هیچ جوابی نمی گرفت... بیخیال میشد.........

توی ذهنم  تصویر چنین موجودی ......  نرینه ایه از طبقات خیلی خیلی پایین اجتماع ...... کسی که نه خانواده درست و درمونی داره ..... نه پولی در بساط داره ..... نه موقعیت و وجهه ی اجتماعی داره .......نه کار و شغلی داره ....... و نه حتی شکل و قیافه و بر و رویی قابل تحمل......... چون حتی اگه یکی از این ها رو هم داشت ... از راه های خیلی بهتری میتونست... کسب لذت کنه ........


خدا همه ی مریضا رو شفا بده !!