کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

کمد رخت چرک

نگفتنی های من ! اینجا هیچ منظره ی مناسبی برای چشم ها و قلب های معصوم وجود نداره ... احتیاط کن!

۲۰

بالاخره روزی رسید که ... عکس هم فرستادم ... اینجا قراره خبری از دروغ و تظاهر نباشه ... چون دارم با خودم حرف میزنم ... میخوام خودمو تجزیه و تحلیل کنم ... پس صادقانه میگم که اولین بار عکس فرستادم با این خیال که ... طرف با دیدن قیافه و هیکلم ... کلا بی خیال بشه و بره ... یعنی تصورم از ظاهرم طوری بود که ... شک نداشتم هر مردی با دیدنم فراری میشه .... اما نمیدونم چرا اینطور نشد!... شاید زیادی در انتخاب عکس دقت کردم!و یکی که بهتر بود را دادم ... نمیدونم ... شایدم اون شناختی که در اثر صحبت ها بوجود اومده بود ... قیافه را بهتر جلوه میداد ... نمیخوام بگم که آدم زشتی هستم ... نه ... معمولیم ...یه زن شرقی ... و البته چاق ... اما به هر حال انتظار هم نداشتم کسی منو به صفت زیبا ... متهم کنه !!... 

تقریبا یک سال از ورودم به نت میگذشت که ... اولین قرار خارج نت را گذاشتم !... هنوزم باورم نمیشه که اینکار را کردم ... ولی کردم ... اصرارهای یکی بعد از تقریبا یک سال ارتباط نتی و تلفنی ... منو سرقرار کشوند ... با یک پراید اومد دنبالم و سوارم کرد ... و من تمام مدت نیم ساعتی که توی ماشینش نشسته بودم ... درشوک و بهت عمل خودم بودم و اصلا نمیتونستم حرف بزنم ... بنده خدا هی میپرسید چرا ساکتی !!؟... و من جوابی نداشتم بدم ... جز سوالی که  مدام توی ذهنم از خودم میکردم :  من اینجا چه غلطی میکنم !!!!!!!!!!!!؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد